کوچه دلتنگی
سه شنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۱۵ ق.ظ
دلنوشته
در کوچه دلتنگی
زیر تابلوی انتظار کشیدن آزاد
چشمانم را تشییع می کنم.
کسی نیست جز تنهایی
و درد...
کاسه اش ماه ها تیر می کشید.
صدای شکستن هنوز می آید.
چه آشی برایم پخته بودی!
تو رفتی...
تو رفتی و من
محکوم شدم به ماندن.
به جرم کشتن عقلی که
سالها پیش گورش را کنده بودم.
راست میگفت مادربزرگ
که قلب دیرتر از همه می میرد.
شاید فردا هم نوبت من باشد.
اما تا آن روز... اگر باز عصایم پیدا شد
اگر دوباره ردپایم را
نرفته برگشتم؛
مقابل همان چرخ های گاری
فریاد خواهم زد:
عمو... درد دوری را چند می کشی؟
- ۹۸/۰۵/۰۸