با تو بهاران، بی تو زمستان
چهارشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۲:۰۱ ب.ظ
دلنوشته
چشم آلویی و لب نارنجیِ من
در این کوچه ی خاکی
و دلتنگِ صدایت
گذر کن.
لحظه ها
چمدان بسته
سوار بر باد
رقصان می ریزند.
و طعنه هایِ
نگاه هایِ سرمازده
هراسان می گریزند.
تنها منمُ و انتظارُ سنگِ پله ها
رویِ غبارش فصلِ بعدِ خیال را می کشم
با تو بهاران
بی تو زمستان
شعر از خودم.کپی نکنید
پ ن: دوستان یادآوری کنم هدف وبلاگ کپی برداری نیست.مطالعه رمان و معرفیه.پس ممکنه به روز رسانی مدتی طول بکشه.ممنون از همراهی
- ۹۶/۰۲/۲۰